سلام به روی ماهت وقتت بخیر
دلم برایت تنگ شده که اینجا هستم انگار همین چند روز پیش بود که با خودم عهد کردم که دیگر سراغی از تو نگیرم و سنگ شدن را یاد بگیرم.ولی نشد توی رویا خواب بیداری هر لحظه با منی.مطمئنم تو برای من آفریده شده بودی ولی نیمه راه خدا هم پشیمان شد از عطا تو به من.بگذریم ساده و خودمانی حرف بزنیم دیشب خوابت را دیدم عزیز خیلی خوشحال شدم تو خواب مثل اون وقتا فکر کردم تو آمدی از همان آمدنهای یواشکی.گل من باغچه نو مبارکت باشد بماند در هوای دیگری هستی من دیوانه وار تا بمیرم دوستت خواهم داشت.عاشقتم روانی.شاید حرفام هیچ وقت نبینی یا نخوانی ولی این قدر با زبان دل صدایت میزنم که بشنوی.اصلا به تو که فکر میکنم احساس سبک بالی میکنم فارغ از حس دلتنگی.تو عزیز من بودی و خواهی ماند.دوستت دارم و تمام.
درباره این سایت